راز دل1
ولایت خون:
امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را این گونه باید پیدا کنند. مقام معظم رهبری
بسم الله الرحمن الرحیم
هیچ چیز برایم ارزشی ندارد. چیزی را در این دنیا نمی بینم که بتواند پاسخگوی نیاز جان من باشد.
در گوشه گوشه دلم که چرخ می زنم جز شهادت چیزی را نمی بینم تا نیازم را برطرف کند اما خود را بسیار دور میبینم، آنقدر دور که نا امیدی وسوسه ام می کند برای وصلش بی قرارم و داغ دوریش همه غمها را از سینه ام بیرون کرده است
نه وفاتی مرا غمگین کند و نه حرف دوست یا دشمنی غم بزرگی شده است که روی دیدن هیچ غم دیگری برایم نگذاشته است توسل و گریه ................آن نتوانسته غم مرا تسکین دهد.
هیچ چیزی را دوا نمی دانم جز شهادت.
اما چه کنم که دوری از او مرا واداشت تا نزدیکش شوم یا اگر به آن نرسیده ام به نزدیکانش برسم از دوستی دوستان شهادت آغاز کردم از همنشینی با همنشینان شهیدان دوری نکردم خود را نزدیک به آنان داشتم اما وای از این نفس که مرا آزاد نکرد و اجازه نداد تا عقل را در رکاب دل قرار دهم و دل را به دوستان شهادت بسپارم اماداغ دوری بیش از این به نفس اجازهنداد و مرا همچنان با آنان نگه داشت هر چند در ظاهر.
خاطرات و نوشته های شهیدان آرام بخشی برای روحم شده و حضور در گلستانشا امید و سروری در قلبم پدید می آورد اما چه کنم که همه اش مسکن است نه دوا!!!؟..................................................................
دست نوشته های دوران جوانی بدون ویرایش جدید شنبه 7/8/1379